جدول جو
جدول جو

معنی قضاوت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

قضاوت کردن
داوری کردن، داورزیدن
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
قضاوت کردن
للحكم
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قضاوت کردن
Adjudicate, Judge, Officiate
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قضاوت کردن
juger, officier
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قضاوت کردن
mengadili, menilai, memimpin
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قضاوت کردن
giudicare, presiedere
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قضاوت کردن
julgar, oficiar
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قضاوت کردن
судить , вести
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به روسی
قضاوت کردن
urteilen, amtieren
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
قضاوت کردن
orzekać, oceniać, przewodniczyć
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
قضاوت کردن
судити , проводити
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قضاوت کردن
adjudicar, juzgar, oficiar
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قضاوت کردن
निर्णय लेना , निर्णय देना , अध्यक्षता करना
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به هندی
قضاوت کردن
oordelen, voorzitten
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
قضاوت کردن
판결하다 , 판단하다 , 사회하다
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
قضاوت کردن
فیصلہ کرنا , فیصلہ کرنا , قضاوت کرنا
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به اردو
قضاوت کردن
বিচার করা , বিচার করা , সভাপতিত্ব করা
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
قضاوت کردن
ตัดสิน , ตัดสิน , เป็นประธาน
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
قضاوت کردن
kuhukumu, kuongoza
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
قضاوت کردن
判定する , 裁く , 司会する
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قضاوت کردن
裁决 , 判断 , 主持
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
قضاوت کردن
לשפוט , לנהל
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به عبری
قضاوت کردن
hükmetmek, yargılamak, yöneticilik yapmak
تصویری از قضاوت کردن
تصویر قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قصارت کردن
تصویر قصارت کردن
شستن، شستشو دادن، برای مثال امام خواجه که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد (حافظ - ۲۷۲ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
کنایه از شور و غوغا کردن، هنگامه برپا کردن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ نَ دَ)
فرق کردن و مختلف شدن و موافق نبودن و امتیاز حاصل کردن. (ناظم الاطباء) :
پنجه در صید برده ضیغم را
چه تفاوت کند که سگ لاید.
(گلستان).
گر درون سوخته ای با تو برآرد نفسی
چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی.
سعدی.
وانکه دربحر قلزم است غریق
چه تفاوت کند ز بارانش.
سعدی
لغت نامه دهخدا
هنگامه کردن شور و غوغا و هنگامه بر پا کردن: قیامت می کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکر خایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناعت کردن
تصویر قناعت کردن
توسنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
شستن شستشو دادن شستن: امام خواجه که بودش سر نماز دراز بخون دختر رز خرقه را قصارت کرد. (حافظ 90)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاوت کردن
تصویر تلاوت کردن
خواندن قرائت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاوت کردن
تصویر تفاوت کردن
فرق کردن، مختلف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
نافرمانی سرکشی، تاخت، آزردن طغیان کردن سرکشی کردن، حمله کردن یورش آوردن، آزردن جفا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیامت کردن
تصویر قیامت کردن
((~. کَ دَ))
هنگامه به پا کردن، کار بزرگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قناعت کردن
تصویر قناعت کردن
بسنده کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
قضاوت کردن
دیکشنری اردو به فارسی